شعر ودل نوشته

شعر ودل نوشته
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 17
بازدید ماه : 17
بازدید کل : 14219
تعداد مطالب : 8
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

به نام خدا

غروب است

جای احساس خالی است

مرغی از همهمه بی تابی، چشمانش را می بخشد

مرد ژولیده شهر می خواند:

آرامش درک دردیست در سکوت هوشیاری

دوره گردی می پرسد:

این بهار چه کسی میمیرد؟

کدامین نقطه ی عطف عریان  میگردد

دخترکی از روی شانه های امن باران بر می خیزد

و اشاره می کند به مردمی که همنشینی باران را دوست دارند

و زیر آلاچیق ها، در پارک های مشهور شهر ، به دعوت هم شعر می خوانند

و چقدر آزاد است حس تنهایی دلهاشان

و به نماز که می ایستند، قبله شان  پشت به همه دلتنگی هاست

و در تمام لحظه ها، زانوهاشان  غم را در کوله پشتی می فهمند

و در شطرنج بازی با غرور، تنها گریه می بازند

آه

سکون درد

عطش خفته زمین

سکوتی که همه تقلایش ، نقطه سر خط است

تمام خطوطی که انشعابشان  تا منحنی مثلث برمودا پیش می رود

پاییز

بدنبال هم نشینی بادند

و تنها رنگ عوض    می کنند

رنگ، گاهی فقط تنهایی است

گاهی تنهایی فریاد می زند: پایان، فقط پایان

و گاه خستگی در اعتدال شقایقها، پا به پای علف های هرز  می خوابد

کنار آب های جهان برویم و نگاه کنیم

و خوب نگاه کنیم

آب، چه صادقانه از دل تخته سنگ ها می جوشد و بر تن تخته سنگ ها می کوبد

و چه اعتدال قشنگی است، باور و امید 

اثری از خانم :کوثر نادرعلی

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:, توسط منتظران
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی :